معنی منحرف کردن، متوجه کردن، معطوف داشتن, معنی منحرف کردن، متوجه کردن، معطوف داشتن, معنی kjpct lcbj، kتm[i lcbj، kuzmt bاaتj, معنی اصطلاح منحرف کردن، متوجه کردن، معطوف داشتن, معادل منحرف کردن، متوجه کردن، معطوف داشتن, منحرف کردن، متوجه کردن، معطوف داشتن چی میشه؟, منحرف کردن، متوجه کردن، معطوف داشتن یعنی چی؟, منحرف کردن، متوجه کردن، معطوف داشتن synonym, منحرف کردن، متوجه کردن، معطوف داشتن definition,